...! ...! ...! ...! ...! ...! ...! ...! ...! ...! ...! ...! ...! ...! ...! ...! 

خب یه خورده زیادی دیره واسه ی یلدا بازی اما من شدیدا در حال درس خوندن بودم اصلا هم نمیتونستم بیام اینجا؟!!
آره؟؟!!! آره.
از کلثوم ننه (آناهیتا) و بخاری برفی (محسن) ممنون جهت دعوتنامه.
از اونجایی که من خصوصی ترین مسائلم بر میگرده به اعترافاتم به جای 5 تا اعتراف، در 5 مورد اعتراف می کنم.

فرهنگی هنری
اعتراف میکنیم از دخترانه بودن فقط اسمش را یاد گرفتیم و روشهای سو استفاده اش را. نه هنرش را داریم و نه وجودش را!
اعتراف میکنیم آنچه میگوییم مبنی بر زندگی عاشقانه یا پایداری بنیان خانواده را به هیچ عنوان در باطن قبول نداریم و همسر را صرفا سکس پارتنر ِ با سند و مدرک میدانیم و بس.(در ضمن خیال ازدواج هم نداریم خواهشا پیشنهاد ازدواج ندهید!)

سیاسی :
اعتراف مینماییم در یکی از روزهای زمستانی در شهرستانی جنوبی، اعتراف کل ملت را به کول ما گرفتند و ثبت کردنند و ما دیگر شدیدا همه چی میخوریم اگه از این کارا بکنیم و بسی سر به زیریم خیلی وقته!

اقتصادی:
اعتراف میکنیم در دیکشنری ما این واژه فاقد هرگونه تفسیر و معنیست. در عوض تا دلتان بخواهد پاچه خواری بلدیم. خصوصا در آذرماه که گویا تمام فرزندان آدم و حوا که ما میشناسیم در این ماه متولد شده اند.

اجتماعی ( اخبار داخلی و خارجی)
اعتراف مینماییم که ما بسی خیلی نوشته های راشنو را دوست میداریم و خیلی جاها با ذکر منبع یا بدون ذکر منبع کپی رایتیدیم! (منظورمان غیر از اینترنت نیز میباشد!)
اعتراف مینماییم که بسی خیلی دروغ است اینکه میگوییم از فیلمهای ترسناک خوشمان نمی آید. خیلی هم خوشمان می آید منتها جرات نگاه کردن نداریم. ( در دیکشنری ما هم فیلم ترسناک عبارت است از فیلمهای جن و پری و دراکولا و امثالهم که در آخر فیلم از بین نرفته و دوباره بازی از نو باشد.)
اعتراف مینماییم تا دوم راهنمایی اگر مجبور بودیم درخانه تنها باشیم بدون اسلحه ی کمری ( انواع کنترلهای موجود در خانه) تکان نمیخوردیم! که اگر زبانمان لال موجودات فیلمها خواستند از تلویزیون بپرند بیرون پس گردن ما را بگیرند ما در یک عملیاتِ خفنه خیلی اکشن خاموششان کنیم!
اعتراف میکنیم اینکه پیش هر ننه قمری مظلوم نمایی میکنیم که ما سالی یه بار هم اجاق منزلمان روشن نمیشود و نقش آن را مایکروویو عهده دار است و از این روست که ما هی غذاهای آماده و ایضا چیپس و پفک ولواشک وبستنی و شکلات میل میکنیم کذب محض بوده و جهت جلب محبت بوده( چرا که ما شدیدا عقده ای هستیم ) و ما صرفا به این چیزها علاقمندیم و مرض داریم از اینا بخوریم.
اعتراف مینماییم در 7 روز هفته 8 روزش را با مامانمان در قهر به سر میبریم و تنها علتش این میباشد که بسی رنج میبریم وقتی بد مرامی ببینیم از آنها که انتظارش را نداریم. ( به همین سبب با هرکه بیشتر دوستش میداریم بدتر دعوا میکنیم و طولانیتر قهر. و چنانچه از زبان ما رفتند و شایعه پراکنی نمودنند و ما حتی نرفتیم بگوییم بی شناسنامه ی معلوم الحال ِ .... چرا جهت خودشیرینی و امثالهم چنین غلطی خوردی؟، یعنی اینکه طرف را به 3 نقطه ی نوکر ِ آقاجانمان هم حساب نکرده ایم، اطرافیانش را نیز! اما اگر گفتید بالای چشمت ابروست و ما از شصت پا دارتان زدیم بدانید بسی میخواهیم خاطرتان را با طعم شکلات کره ایه رافائل.)
اعتراف مینماییم که هرگز و هیچوقت و هیچ کجا آنقدر بدی کسی را به دل نگرفته ایم که از کلمه ی نفرت استفاده کنیم جز در دو مورد. یکی همکلاسیه محترممان!!!( که در بالا اشاره شد و ما را شدیدا یاد 206 می اندازد از نوع صندوقدارش) که حتی اسمش را جایی میشنویم دلمان میخواهد بالا بیاوریم روی یکی دیگر از همکلاسیهای خودبزرگ بینمان که در اوج احمقیت به سر میبرند. و دیگری دبیر زبان سوم دبیرستانمان سرکار علیه خانوم شوقی که امیدواریم بچه های ضحی و پژوهش و رازی و ... حتما به گوش مبارکشان برسانند که بدانند کینه ی شتریه این جانب هنوز پابرجاست حتی با وجود نمره ی 19 برای مستمری که هرگز امتحان ندادیم!
اعتراف میکنیم برخلاف آنچه سعی در بروز آن داریم بسی شفی القلب بوده و دل رحمیم و همه را زرتی میبخشیم و همچنین اعتراف میکنیم به هر ناشناسی سواری داده ایم و موقعی پیاده اش کرده ایم ( فهمیدیم چه جانوریست) که دیگر اعصاب و روان و ایضا حیثیتمان اصطبل شده بود.
اعتراف میکنیم خودمان را همیشه مجریه عدالت و پیوند قلوب دانسته و سعی در بر طرف نمودن دلخوریهای بین طرفین داشته ایم و اینجاست که ما سر تعظیم فرود می آوریم بر آستان ِ مقدس ِ آن شاعر ِ صوفی مسلک که گفت : تو غِـــــــــــــــــــلَــــــــــــــــــــــــــط میکِـــــــــــــــــــــــــــــــــــــنی!! ( در واقع همیشه آخرش به 3 نقطه خوری افتادیم اما از رو نمیرویم که!) از این روست که با خود عهدنامه ی ایده چای بستیم که دیگر همه ی فایلهای معاشرتیمان را با اسم به من چه و پسوند به درک سیو کنیم.

عاطفی :
اعتراف میکنیم تا حالا به هر کسی گفته ایم دوستش میداریم یا گفته ایم کسی را دوست میداریم دروغ گفته و کلا ما فقط یک بار به درجه ی رفیع عاشقیت نائل آمدیم.
اعتراف میکنیم در تمام مدتی که با 6465 نفر دَدَر گردی نموده و لاو ترکوندیم و اینا!! همچنان هزتمان را دوست داشتیم و از دست لعیا و سحر جرات ابراز نداشتیم. و بسی خوشحالیم که اینجا میتونیم هم به هزتمان فحش دهیم و هم اعتراف نماییم دوستش میداریم خیلی و هم خیالمان بسی جمع باشد که عمرا نمیفهمد هیچکدام را و ما کلی تخلیه ی روانی میشویم.
اعتراف میکنیم که عاشق رنگ صورتی جیغ و آبی آسمانی بوده و دیوانه ی گربه ها هستیم. هرچند به دلیل کشف تعداد معدودی گربه صفت در اطرافمان شدیدا سگ صفت شده ایم.
اعتراف مینماییم بسی جذب پسران شهریوری میشویم و در واقع از 1000 کیلومتری بویشان را حس میکنیم.
اعتراف میکنیم که بسی حال میکنیم دو نونه با سس فراوان وقتی خودمان را با ذات اقدسمان جمع میبندیم.

خوب بعله دیگه وقتی شونصد روز یه بار بتونی بنویسی نتیجه اش فقط روده درازی میشه!
 خوب اونایی که باید خودشونو لو بدن و 5 تا از خصوصی ترین صفات یا مسائلشون رو بگن اینان‏:
 لعیا ، حورا ،الهام و الهام و عمید
 تینا هم که از طرف مروارید کارت دعوت داشت. و زهره هم که خیلی زرنگتر از من بوده.