....
هميشه تمام قصه ها همين طور تمام مي شوند، گيرم نويسنده ياراوي نخواسته باشد تا آخر داستان را تعريف كند..هميشه آخرين روز& آخرين ساعت، آخرين لحظه ي انتظار به نا اميدي ختم مي شود...
نمي دانم فلسفه ي اين نوع اختتام چيست...اما اين را خوب مي دانم، كه به ناچار، به نداشتن، نرسيدن، نشدن، نبودن عادت مي كنيم....
عادت مي كنيم...